یه دوره ای تب تندش بد جور فراگیر شده بود و مثه یه ویروس مسری به هر کی می رسیدی یه جوری درگیرش بود حالا هر کی به هر دلیل و علتی، البته الانم تا یه حدی یه سری رو مریض خودش کرده، منم یه دوره ای افتادم تو خطش و کلی پی گیری و بدو بدو و اخرشم دیدم ادمش نیستم و بوسیدم گذاشتم کنار، واسه بعضی ها امد داشته حالا چه یهویی قصدشُ کردن یا با برنامه به هر حال وقتی امارشونو می گیری می بینی موفقن و خیلی هم راضی مثه بچه پسر دایی ،با این که سن و سالشم پایین بود ولی الان خیلی شرایط خوبی داره، حالا یکی هم مثه مسعود که یکی از دوستامه بی خبر با زن و بچه رفت دنبالش و منم تازه بعد مدتها از این و اون شنیدم که چی شده هنوز به یه سال نشده دست از پاش درازتر شد و نادم شد،از مهاجرت میگم از خروج از این مملکت میگم ، ما که نرفتیم هر کی رفته خدا پشت و پناهش و چه خوبه که ایرانی بودن یادش نره.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد